شاید!
غریبه...
دست مرا بگیر که باغ نگاه تو
چندان شکوفه ریخت که هوش از سرم ربودٰ
من جاودانی ام که پرستوی بوسه اتٰ
بر روی من دری ز بهشت خدا گشود!
اما چه می کنی
دل را که در بهشت خدا هم غریب بود...؟
فریدون مشیری
این متنو از وب قشنگه عشقولانه برداشتم امیدوارم تنها ناراحت نشه؟